پدر

۱۰۰,۰۰۰ تومان

اُگوست استریندبرگ | جواد عاطفه

«پدر» نمایش‌نامه‌ای دربارۀ یک کاپیتان ارتش و همسرش لورا است. آن ها بر سر تربیت دخترشان؛ برتا، به شدت با هم اختلاف دارند. لورا برای به کرسی نشاندن برتری خود تلاش می‌کند تا با حرف‌هایی شک‌برانگیز، شوهرش را به جنون بکشاند. این نمایش‌نامه تحت تأثیر مستقیم روحیۀ خود استریندبرگ در دوره‌ای شکل گرفت که بحران رابطۀ بین او و همسرش؛ سیری، به اوج خود رسیده بود.

استریندبرگ این نمایش‌نامه را در ژانویه و فوریۀ 1887 نوشت. این نمایش‌نامه پس از انتشار، مورد توجه منتقدان، مخاطبان و صاحب‌نظران قرار گرفت و مدتی بعد در پاریس با مقدمۀ امیل زولا منتشر شد. زولا این نمایش‌نامه را «برترین نمایش‌نامۀ قرن نوزدهم» معرفی کرد.

«پدر» را نخستین بار گروه تئاتر «آزاد» در پاریس به کارگردانی آندره آنتوان به روی صحنه برد. اجرای این نمایش‌نامه در استکهلم باعث وحشت سوئدی‌ها و در نهایت، تعطیلی اجرا پس از چند روز شد!

سال انتشار

1403

تعداد صفحات

100

0 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

یوهان اُگوست استریندبرگ (۱۸۴۹ – ۱۹۱۲) را «شکسپیر معاصر»، «پدر تئاتر مدرن»، «نابغهٔ دیوانه»، «استاد مسلم درام‌نویسی قرن بیستم»، «زن‌ستیزترین مرد تمام دوران»، «مبتکر و پیشرو تمامی ابداعات در تئاتر معاصر»، «چهرهٔ درخشان ادبیات جهان» و… نامیده‌اند. مردی غیرعادی، تقریباً همیشه ناراضی و همواره در مبارزه با بیماری‌های روانی!
شاعر و نویسنده‌ای که یکی از ارکان مهم درام مدرن شناخته می‌شود و بسیاری از آثارش همچون پدر (۱۸۸۷)، قوی‌تر (۱۸۸۸)، دوشیزه ژولی (۱۸۸۹)، به‌عنوان آثار کلاسیک و مدرن ادبیات دراماتیک محسوب می‌شوند.
اریک بنتلی، منتقد تئاتر، دربارهٔ شناخت و تفسیر استریندبرگ و آثارش می‌نویسد: «زندگی‌نامهٔ او سندی بزرگ است، و اعترافی بزرگ‌تر… از این‌جا است که دریافت ما از استریندبرگ آغاز می‌شود.»

استریندبرگ زمانی طولانی از عمر شصت‌وچندساله‌اش را مبتلا به اسکیزوفرنی و پارانویا بود. جنونی که تمام زندگی و آثارش را تحت‌الشعاع قرار داده بود. او سال‌ها با نهادهای اجتماعی هم‌عصر خود بر سر تعریف خاصی که ازخانواده و عملکرد آن داشت، درگیر بود و بارها هم به‌خاطر نظرات جنجالی در مقالات، داستان‌ها و نمایش‌نامه‌هایش به دادگاه احضار شد. استریندبرگ خانواده را «مسافرخانه»ای می‌دانست
که در آن «می‌توان مجانی خورد و خوابید. فقط همین.» او خانواده را «کانون همهٔ فسادهای جامعه» می‌دانست؛ جایی که زنان «گوشه‌نشین تن‌آسای» در آن پناه گرفته‌اند و «زندان اعمال شاقه» برای پدر خانواده و «جهنم» برای کودکان ساخته‌اند.
او خیلی پیش‌تر از سارتر از جهنمی صحبت به میان می‌آورد که در بُعدها و دنیای ناشناخته‌ای وجود ندارد. استریندبرگ ایمان دارد که «جهنم دیگران هستند» و در اندیشه‌ای فراتراز اندیشهٔ اگزیستانسیالیستی سارتر، معتقد است: «دوزخ بر روی همین زمین است و انسان از آن رهایی نمی‌یابد، مگر با تحمل رنجی که از شرارت خودش و شرارت دیگران بر سرش می‌آید.» 

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پدر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *