پاریا / قویتر
۸۵,۰۰۰ تومان
فکر نمیکنی که هر یک از ما یک حس فروخوردۀ گناه در درون خود پنهان داریم؟ بله، این یک واقعیت انکارناپذیر است! آیا ما تا بهحال مثل بچهها دزدی نکردهایم؟ دروغ نگفتهایم؟ چرا، قطعاً این کار را کردهایم. آدمهایی هستند که در تمام عمرشان این خصوصیت کودکانه را حفظ میکنند. طوریکه ارادۀ کنترل خود را ندارند. فقط کافی است یک فرصت به دستشان بیفتد، آنوقت مرتکب جنایت میشوند! اما من نمیتوانم درک کنم که چطور این احساس گناه در تو هست. اگر کودک مقصر نیست، پس باید تقصیر را به گردن کودک دیگری بیندازیم. این نکتۀ مهمی است… نمیدانم، شاید بعدها نظرم تغییر کرد. من یک نفر را کشتهام، اما از این کاری که کردهام بههیچوجه پشیمان نیستم…
سال انتشار |
1403 |
---|---|
تعداد صفحات |
85 |
یوهان اُگوست استریندبرگ (۱۸۴۹ – ۱۹۱۲) را «شکسپیر معاصر»، «پدر تئاتر مدرن»، «نابغهٔ دیوانه»، «استاد مسلم درامنویسی قرن بیستم»، «زنستیزترین مرد تمام دوران»، «مبتکر و پیشرو تمامی ابداعات در تئاتر معاصر»، «چهرهٔ درخشان ادبیات جهان» و… نامیدهاند. مردی غیرعادی، تقریباً همیشه ناراضی و همواره در مبارزه با بیماریهای روانی!
شاعر و نویسندهای که یکی از ارکان مهم درام مدرن شناخته میشود و بسیاری از آثارش همچون پدر (۱۸۸۷)، قویتر (۱۸۸۸)، دوشیزه جولی (۱۸۸۹)، بهعنوان آثار کلاسیک و مدرن ادبیات دراماتیک محسوب میشوند.
اریک بنتلی، منتقد تئاتر، دربارهٔ شناخت و تفسیر استریندبرگ و آثارش مینویسد: «زندگینامهٔ او سندی بزرگ است، و اعترافی بزرگتر… از اینجا است که دریافت ما از استریندبرگ آغاز میشود.»
استریندبرگ زمانی طولانی از عمر شصتوچندسالهاش را مبتلا به اسکیزوفرنی و پارانویا بود. جنونی که تمام زندگی و آثارش را تحتالشعاع قرار داده بود. او سالها با نهادهای اجتماعی همعصر خود بر سر تعریف خاصی که ازخانواده و عملکرد آن داشت، درگیر بود و بارها هم بهخاطر نظرات جنجالی در مقالات، داستانها و نمایشنامههایش به دادگاه احضار شد. استریندبرگ خانواده را «مسافرخانه»ای میدانست
که در آن «میتوان مجانی خورد و خوابید. فقط همین.» او خانواده را «کانون همهٔ فسادهای جامعه» میدانست؛ جایی که زنان «گوشهنشین تنآسای» در آن پناه گرفتهاند و «زندان اعمال شاقه» برای پدر خانواده و «جهنم» برای کودکان ساختهاند.
او خیلی پیشتر از سارتر از جهنمی صحبت به میان میآورد که در بُعدها و دنیای ناشناختهای وجود ندارد. استریندبرگ ایمان دارد که «جهنم دیگران هستند» و در اندیشهای فراتراز اندیشهٔ اگزیستانسیالیستی سارتر، معتقد است: «دوزخ بر روی همین زمین است و انسان از آن رهایی نمییابد، مگر با تحمل رنجی که از شرارت خودش و شرارت دیگران بر سرش میآید.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.