سونات اشباح
۱۱۰,۰۰۰ تومان
اُگوست استریندبرگ | جواد عاطفه
بسیاری از منتقدان، «سونات اشباح» را از مهیجترین نمایشنامههای مدرن جهان دانستهاند.
نمایشنامهای یکپارچه و متحد، متشکل از یک مخلوط همگن از ماده و ذهن انسان! استریندبرگ در این نمایشنامه به دنبال تصویر کردن دنیای رویاها بود؛ جایی که زندهها و مردهها در کنار هم، در منظر تماشاگر نفس میکشند و از هم تأثیر میگیرند، اما در این جهان رویایی هزاررنگ، تنها واقعیت و حقیقت ممکن، مرگ است.
وقتی همۀ پردهها فرو میاُفتد و دیگر چیزی برای عیانکردن و رسواشدن باقی نمیماند، مرگ تنها پناه و پناهگاه آدمهای جهان نمایشی استریندبرگ است، مرگی که خود رهاییبخش و دلپذیر است.
بسیاری از منتقدان سونات اشباح را آغازگر تفکر و منش جهان «کافکایی» و تئاتر پوچی برشمردهاند و از تأثیر این نمایشنامه بر نویسندگان مکتب تئاتر ابسورد، همچون ساموئل بکت، اوژن یونسکو، ژان ژنه و… سخنها گفتهاند.
سال انتشار |
1403 |
---|---|
تعداد صفحات |
95 |
یوهان اُگوست استریندبرگ (۱۸۴۹ – ۱۹۱۲) را «شکسپیر معاصر»، «پدر تئاتر مدرن»، «نابغهٔ دیوانه»، «استاد مسلم درامنویسی قرن بیستم»، «زنستیزترین مرد تمام دوران»، «مبتکر و پیشرو تمامی ابداعات در تئاتر معاصر»، «چهرهٔ درخشان ادبیات جهان» و… نامیدهاند. مردی غیرعادی، تقریباً همیشه ناراضی و همواره در مبارزه با بیماریهای روانی!
شاعر و نویسندهای که یکی از ارکان مهم درام مدرن شناخته میشود و بسیاری از آثارش همچون پدر (۱۸۸۷)، قویتر (۱۸۸۸)، دوشیزه ژولی (۱۸۸۹)، بهعنوان آثار کلاسیک و مدرن ادبیات دراماتیک محسوب میشوند.
اریک بنتلی، منتقد تئاتر، دربارهٔ شناخت و تفسیر استریندبرگ و آثارش مینویسد: «زندگینامهٔ او سندی بزرگ است، و اعترافی بزرگتر… از اینجا است که دریافت ما از استریندبرگ آغاز میشود.»
استریندبرگ زمانی طولانی از عمر شصتوچندسالهاش را مبتلا به اسکیزوفرنی و پارانویا بود. جنونی که تمام زندگی و آثارش را تحتالشعاع قرار داده بود. او سالها با نهادهای اجتماعی همعصر خود بر سر تعریف خاصی که ازخانواده و عملکرد آن داشت، درگیر بود و بارها هم بهخاطر نظرات جنجالی در مقالات، داستانها و نمایشنامههایش به دادگاه احضار شد. استریندبرگ خانواده را «مسافرخانه»ای میدانست
که در آن «میتوان مجانی خورد و خوابید. فقط همین.» او خانواده را «کانون همهٔ فسادهای جامعه» میدانست؛ جایی که زنان «گوشهنشین تنآسای» در آن پناه گرفتهاند و «زندان اعمال شاقه» برای پدر خانواده و «جهنم» برای کودکان ساختهاند.
او خیلی پیشتر از سارتر از جهنمی صحبت به میان میآورد که در بُعدها و دنیای ناشناختهای وجود ندارد. استریندبرگ ایمان دارد که «جهنم دیگران هستند» و در اندیشهای فراتراز اندیشهٔ اگزیستانسیالیستی سارتر، معتقد است: «دوزخ بر روی همین زمین است و انسان از آن رهایی نمییابد، مگر با تحمل رنجی که از شرارت خودش و شرارت دیگران بر سرش میآید.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.