اورلیا
۹۵,۰۰۰ تومان
ژرار دو نروال، از تأثیرگذارترین نویسندگان سوررئالیست فرانسوی است. اورلیا را میتوان به نوعی سفرنامۀ روحی نروال به شرق دانست، سفرنامهای همراه با ذهن جنونآمیز نویسنده. این کتاب در زمان خودش در تقابل با عقلگرایی مدرن فرانسه قرار گرفت بود. کتاب اورلیا و در مجموع خود نروال تاثیر زیادی بر جنبشهای سورئالیستی گذاشتند. آندره برتون که از ستایشگران او بود، دربارۀ نروال گفت: «روح سوررئالیسم در نروال حلول کرده بود». اهمیت ژرار دو نروال در ادبیات فرانسه بیشتر به این دلیل است که او اولین کسی بود که اشراق را وارد رمان فرانسه کرد. شباهتهای بیشمار بین هدایت و نروال (بهخصوص نزدیکیهای بنیادین «بوف کور» و «اورلیا»)، جدلها و سوءتفاهمهای زیادی را میان اهالی ادبیات بهوجود آورده است و با وجود این که روژه لسکو از اتفاقی بودن این همانندیها خبر داد، هنوز هم بر سر تأثیر و تقلید «بوف کور» از «اورلیا»، آرا و اختلافهای بسیاری وجود دارد.
سال انتشار |
1395 |
---|---|
تعداد صفحات |
170 |
شابک |
978-600-94698-1-9 |
نقل است که میگویند روژه لسکو (مترجم فرانسوی «بوف کور») از هدایت پرسید که آیا «اورلیا» را خوانده یا خیر و پاسخ هدایت این بود که اگر آن را زودتر میخواندم، «بوف کور» را نمینوشتم.
خواندن کتاب اورلیا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم.
این کتاب را به کسانی که ادبیات کلاسیک اروپا و بهخصوص ادبیات سبک سوررئال را خواندهاند توصیه میکنیم. اگر به آثار نویسندگانی چون کافکا، صادق هدایت و آندره برتون علاقه دارید، خواندن آثار دونروال از جمله “اورلیا" توصیه میشود.
بهروز بهراد –
«اورلیا» با وجود آنکه در اواسط قرن نوزدهم نوشته شده و از آثار درخشان عصر رمانتیک است،
میتوان آن را به تمامی داستانی سورئال و پیشگام این سبک ادبی دانست. کتابی که آندره برتون از ستایشگرانش بود.
کمتر کتابی خواندهام که به مانند این اثر مرز رؤیا و واقعیت در آن اینقدر مخدوش شود؛ و گذر پیاپی میان وقایع درآن چنین گنگ و محو باشد.
کتابی که از منطق خوابها بهره میبرد و دوجهان مرئی و نامرئی را به موازات هم پیش میبرد.
نبودِ طرح داستانی مشخص، روایتی گنگ و مبهم، بهم ریختن زمان و مکانِ مرسوم، نبود توالی و ارتباط علی و… از اورلیا کتابی عجیب میسازد.
نمونهای از یک رمان مدرن که راوی جریانِ ذهنی خودش را که مخلوط رویا و توهم و واقعیات است را به شیوهای سیال و شناور شرح میدهد.
این آخرین کتابی است که ژرار دو نروال پیش از مرگش نوشت. زمانی که با طناب دار از پنجرهٔ یک سرداب خودکشی کرد دستنوشتهٔ این رمان در جیبش بود. این رمان رگههایی از میستیسیزم و اشراقگرایی خاص رمانتیکها را هم در خود دارد.