اُه پدر، پدر بیچاره…
۱۰۰,۰۰۰ تومان
اُه پدر، پدر بیچاره، مامان تو را در کمد آویزان کرده و من دلم خیلی گرفته| آرتور کوپیت | عاطفه پاکبازنیا
::
اُه پدر، پدر بیچاره مامان تو را…: آرتور کوپیت نمایشنامهٔ اُه پدر… را زمانی نوشت که در حال گذراندن مقطع کارشناسی ارشد در رشتهٔ تئاتر اروپا بود. هدف اصلیاش از نوشتن این نمایشنامه، برنده شدن در مسابقهٔ نویسندگی بود و هرگز پیشبینی نمیکرد که در سن بیستوسهسالگی به چنین موفقیتی برسد و درامنویسان سرتاسر جهان او را تحسین کنند. همانطور که عنوان این مسابقه نشان میداد، کوپیت نمایشنامهاش را بهعنوان اثری پارودی ــ یک کمدیفارس شبهکلاسیک به سنت فرانسوی تقلبی ــ تحت تأثیر نمایشنامهنویسان پیشتاز فرانسوی همچون آرتور آداموف ، اوژن یونسکو و ساموئل بکت نوشت. پیشتازانی که در ابتدا از آنان بهعنوان «بخش فرعی تئاتر» نام میبردند و مارتین اسلین در 1961 آن را «تئاتر ابزورد» نامید. این نمایش جنبشی را آفرید و در کمبریج ، ماساچوست ، کامرشیال هاوس و … که بازتابهای بسیار مثبتی داشت، اجرا شد. نگاههای مساعد بر این نمایشنامه، توجه تئاتر فونیکس نیویورک که در اصل محلی بود خارج از برادوی برای اجراهای نمایشی متناوب را جلب کرد. این نمایش در بیستوششم فوریه 1962 در این سالن به روی صحنه رفت و پسازآن 454 اجرا، که در اصل رقمی باورنکردنی و موفقیتی بسیار بزرگ برای نمایشنامهنویسی بود که تا آن روز هیچ اعتباری در تئاتر نیویورک کسب نکرده بود. این اثر جایزهٔ ورنون رایس و اوتر سیرکل را از آن خود کرد. شخصیتهای ناکارآمد و خلاف عرف ــ خصوصاً مادام رزپتل و پسرش، جاناتان ــ نگاههای منتقدانهٔ بحثبرانگیزی دربارهٔ نبودن هدفی جدی در نمایش و نیز اِلمانهای مشتق شده از آن را معطوف به خود کرد، اما درمان مضحک و بوالهوسانهٔ مادری بیشازحد مراقب و سلطهجوی و پسر عصبیاش، دلیلی شد تا مخاطبین اروپایی و نیویورکی کمی بیشتر بر روی این نمایش تمرکز کنند. بیشتر مفسران نتوانستند موفقیت چشمگیر اثر را نادیده بگیرند و آن را برداشتی از خالکوبی سرخ نوشتهٔ تنسی ویلیامز و رفتن بهسوی روانشناسی فروید دانستند.
سال انتشار |
1403 |
---|---|
تعداد صفحات |
150 |
آرتور لی کوپیت ، پسر جُرج و ماکسین دوبین کوپیت ، متولد دهم ماه مِی ۱۹۳۷ در نیویورک است. کودکی را در لورنس، جزیرهٔ لانگ؛ جایی که پدرش بهعنوان مدیر فروش جواهر کار میکرد، گذراند. کوپیت پس از پایان دبیرستان در سال ۱۹۵۵، در رشتهٔ مهندسی فیزیک وارد دانشگاه هاروارد شد. اما علاقهٔ اصلی او هنر بود. در سال اول دانشگاه، عضو کارگاه تئاتری هاروارد شد. هفت نمایشنامهٔ اولیهٔ خود را در آنجا نوشت و شش نمایش را به صحنه برد. دو جایزهٔ کارگاه دانشگاهی تئاتر هاروارد محصول این دوره فعالیتهای کوپیت است. کوپیت در سال ۱۹۵۹ از دانشگاه فارغالتحصیل شد. در سال ۱۹۶۸ با لسلی آن گریس ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند بهنامهای الکساندر ، بنجامین و کتلین است.
کارهای ابتدایی کوپیت – بیشتر تکپردهایها- تراژدی، کمدی و فارسهای سیاهی بودند که پایه و اساس نمایشنامهٔ تأثیرگذاری به نام اُه، پدر، پدر بیچاره مامان تو را در کمد آویزان کرده و من خیلی دلم گرفته را در ۱۹۶۰ بنیان گذاشتند. با انتشار این نمایشنامه، کوپیت بدل به نویسندهای مشهور در جهان تئاتر شد. بعد از اجرای موفق نمایش اُه، پدر… در دانشگاه هاروارد و تئاتر محلی، این نمایش اجراهای متعدد و موفقی را در لندن، سالن فونیکس نیویورک (۴۵۴ اجرا) و بعد از آن، تور موفقی را در اروپا و آمریکا داشت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.