کتاب راز مادرم اثر جی ال ویتریک، داستانی واقعی از زندگی فرانچسکا و دخترش است که با شجاعت تمام جان عدهای یهودی را نجات میدهند و کاری میکنند تا برای سالها نامشان در ذهن انسانهای دیگر نقش ببندد.
فرانچسکا مادری معمولی نیست او زنی بیاندازه شجاع و بسیار درستکار است که برای نجات جان انسانهای دیگر، میتواند جان فرزندش را به خطر بیاندازد. آن چیزی که فرانچسکا را به عنوان یک انسان از افراد دیگر جامعهاش متمایز میکند اهمیتی است که برای انسانها قائل است بیتوجه به نژاد و مذهب آنها و البته شجاع بودنش. او از هیچچیز نمیترسد و این شجاعتش در دل دیگران شعله امید را روشن میکند. «هرگز مغلوب ترس نشوید. ترس همهجا هست وقتی در حال راه رفتن هستید. موقع غذا خوردن، خوابیدن و حتی وقتی در حال انجام کاری هستید، چیز دیگری جز ترس وجود ندارد.»
کتاب راز مادرم (My Mother's Secret)، داستانی بر اساس ماجرای واقعی از زندگی فرانچسکا هالامایوا است که همراه دخترش جان پانزده یهودی را در لهستان و در طول جنگ جهانی دوم نجات داد. او همچنین یک سرباز جوان آلمانی را همزمان در اتاق زیرشیروانی خانهاش پنهان کرد. پسرش درحالیکه واگن پر از تجهیزات برای پارتیزانهای یهودی در جنگل منتقل میکرد کشته شد.
قبل از جنگ شش هزار یهودی در لهستان بودند. تنها سی نفر از آنها از جنگ نجات یافتند و نیمی از آنها هم به خاطر کمک زنی لهستانی به نام فرانچسکا جان سالم به در بردند.
جی. ال. ویتریک (J. L. Witterick) معتقد است که همهی ما مانند فرانچسکا درونمان این ظرفیت را داریم که بزرگ باشیم. گاهی اوقات ما بدون آگاهی از این ظرفیت در زندگیمان قدم برمیداریم، چون زندگی برای ما آسان بوده.
وقتی ما چیزهای زیادی از دست بدهیم اما هنوز راه درست را انتخاب نکرده باشیم، نمیتوانیم همه آنچه درونمان است کشف کنیم. برای تحمل آنچه غیرقابل تحمل است و برای انجام آن باظرافت تمام، مهم این است که بدانیم به آن مرحله رسیدهایم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.