ولان بارت، نشانهشناس برجسته فرانسوی از شخصیتهای مهم و تاثیرگذار قرن بیستم است. آثار بارت تاثیر بسزایی در گسترش و تعمیق دانش نشانهشناسی داشته است. شاید بارت بیش از همه به خاطر ایده «مرگ مولف» شناخته شده باشد، اما یکی از مهمترین مفاهیمی که او به ادبیات نشانهشناسی افزود مفهوم «اسطوره» است.
«امپراتوری نشانهها» را به خاطر نوآوری نظری و سبکگرایانهاش باید نقطه عطفی در نظریه انتقادی معاصر دانست که سبب معرفی بارت به عنوان چهره برجسته نشانهشناسی فرانسوی به جهان شد.
به باور پیتر پریکلس تریفوناس (Peter Pricles Trifonas)، در حقیقت بارت در این کتاب به دنبال نشان دادن این نکته است که چگونه یک فرهنگ شرقی که بیرون از نظام معنایی غرب قرار دارد میتواند برداشتهای ما دربارهی معانی و نحوهی عملکرد نشانهها را به هم بریزد. بارت در ژاپن چیزی را مییابد که به کلی از نظام غرب جدا است یعنی ایدهی یک نظام نمادین شگفت و غریب که از این طریق امکان تفاوت، دگرگونی و انقلاب در ویژگی نظامهای نمادین فراهم میآید. بارت نه سعی میکند نگاهی شرقشناسانه به ژاپن داشته باشد و نه به عنوان ناظری غربی آن را در برابر فرهنگ غرب بهنجار و آرمانی کند. با این همه و با وجود تلاش برای اجتناب از اسطورهشناسی ژاپن، خود بارت در دام آنچه دریدا «منطق دوتایی» متافیزیک غربی مینامد میافتد آنگاه که به سلسله مراتبی بودن «چشم ژاپنی» در قیاس با چشم غربی اشاره میکند چرا که او نمیتواند از میراث و آموزش غربی که در او حضور دارد بگریزد.
در بخشی از کتاب بارت و امپراتوری نشانهها میخوانیم:
به باور بارت اسطورهها الگوهای انتقادی فهمی را به ما عرضه میدارند که میتوان از آنها برای طرح معنای تجربه از طریق لرزاندن یک نظام روی نظامی دیگر، بهمنظور ایجاد دو سطح تفسیر، استفاده کرد. هر دو سطح مذکور بهطور جداگانه و پیدرپی نخست، برای برجسته کردن واقعیت و سپس برای تفسیر آن عمل میکنند. بارت در اسطوره شناسیها نشان میدهد چگونه سطح اول که وی آن را «ساحت دلالتگر» مینامد، شامل نظام «واقعیتبنیادِ» تفسیر میشود که در آن ابژهها دلالت میشوند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.