بیتردید از بین کسانی که دنبال توپ دویدنهای مضحک استعمارگران بریتانیایی را شاهد بودند حتی یک نفر هم تصور نمیکرد فوتبال این چنین بتواند جان و دل میلیونها هوادار مشتاق را تسخیر کند. امروزه دیگر فوتبال از مرزهای یک ورزش فراتر رفته و سیاست، اقتصاد و فرهنگ را تحت تأثیر خود قرار داده است. کمتر دولتمردی است که وسوسه داشتن یک عکس در کنار اعضای تیم ملی فوتبال کشورش را در آلبوم خود نداشته باشد و کمتر کسی است که آرزوی گرفتن امضایی به یادگار از فلان بازیکن محبوب را در سر نپرورانده باشد. میل وافر سیاستمداران به حضور در ورزشگاهها و تماشای مسابقات از جایگاه مخصوص دیگر به اتفاقی عادی تبدیلشده است. شور و اشتیاق عمومی حول این بازی چنان بالا است که صفحات مطبوعات و پایگاههای اینترنتی پر است از خبرهایی پیرامون شبنشینیهای فلان بازیکن و درگیری فلان مربی با همسر خود. ستارههای فوتبال دیگر نه بازیکنانی عادی که مقامی شبهخدایی پیدا کردهاند. صاحبان تیمهای فوتبال نیز از این رهگذر گاهی بهمراتب بالای سیاسی و اجتماعی نیز رسیدهاند. سیلویو برلوسکونی و رومن آبراموویچ از جمله این افراد هستند.
فوتبال اما به عنوان یک نشانه پدیدهای جالب و تأملبرانگیز است و این جالب بودن برای متفکری چون اکو که به دنبال بررسی پدیدهها است دوچندان میشود. برای اکویی که شیوهی کاملاً متفاوتی با دیگر نشانهشناسان در شناخت نشانهها دارد و به جای نشانهها به نقشهای نشانهای میپردازد فوتبال بهترین مثال است. اکو نه همهی صور فرهنگ معاصر را رد میکند و نه همهی اشکال فرهنگ توده را مورد تمجید و تحسین قرار میدهد.
در بخشی از کتاب امبرتو اکو و فوتبال میخوانیم:
امبرتو اکو فوتبال را نشانهی روانرنجوری فرهنگ میداند. فوتبال تجلی چیزی است که روان آدمی را میآزارد چراکه نه توضیح منطقیای دارد و نه درمان مؤثری. برای کسانی که تحت تأثیر ویرانگر آناند هیچ درمان قطعی یا مداوای راحت و بیدردسر یا مداخلهی مؤثری وجود ندارد جز تحمل رنج بیپایان تشویش (agon) شدید بازی که یکشنبهها در زمین فوتبال برگزار میشود. این همزمان لذت و مصیبت هوادار فوتبال است. طنز ماجرا اینجاست که این مجازات خودساخته است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.