کامو و سارتر
کامو و سارتر
ماجرای یک دوستی و جدالی که به آن پایان داد
***
این کتاب، روایتی همهجانبه دربارۀ دوستی و جدال بین آلبر کامو و ژان پل سارتر است. سارتر و کامو خاستگاهی متفاوت داشتند، سارتر بورژوا بود (اگرچه خودش از این لقب متنفر بود) اما کامو در الجزایر و با مادری بیسواد بزرگ شد. فعالیت سیاسی کامو ناشی از نگرانی او برای زندگی فقرای الجزایری بود اما سارتر تنها بعد از گذراندن مدتی در اردوگاه زندانیان جنگ جهانی دوم و سالها پس از آنکه در جایگاه فیلسوف و نویسنده مورد تحسین بود، به سمت سیاست کشیده شد. پس از آزادی فرانسه این دو مرد به روشنفکران و منادیان اگزیستانسالیسم تبدیل شدند (برچسبی که کامو هرگز آن را نپذیرفت) و در 15 سال پس از آشناییاولیه و تا زمان مرگ کامو، آنها در یک سناریوی سیاسی-روشنفکری و در سه پرده نقش خود را در جهانِ فلسفه، سیاست و ادبیات ایفا کردند که رونالد آرونسون با ظرافت، همدلی و دقت آن را بررسی و روایت میکند. در اولین ملاقات آنها در کافه دو فلور که سارتر و بووار در آنجا وقت میگذراندند، غذا میخوردند و معاشرت داشتند، هر سه بهطور عجیبی با هم گرم گرفتند. به گفتۀ بووار، اشتیاق کامو به تئاتر چیزی بود که یخهای بینشان را شکست. در ابتدا سارتر و کامو دوستان نزدیکی با تجربۀ مشترک در جبهۀ مقاومت فرانسه بودند اما درعینحال عزم آشکاری برای رویارویی با معضلات اخلاقی و سیاسی جهان داشتند.
هنر، همه فریب است
جرج اورول، پیش از هر چیز دیگری، یک مقالهنویس بود. اولین آثاری که از او چاپ شد، مقاله بودند، آخرین نوشتههایش بر بالین مرگ هم مقاله بودند. لابهلای این دو مرحله، او پیرو چیزی بود که همیشه بهعنوان رسالت اصلی یک مقاله در نظر گرفته میشود: مطرح کردن افکاری درباره زندگی و هنر در یک فضای فشرده با یک صدای شخصی متمایز که مستقیم با خواننده صحبت میکند. مقاله با استعدادهای خاص اورول کاملاً سازگار بود و حتی در بهترین داستان او ردپای آن دیده میشود. مثلاً لابهلای سطور طولانی رمان 1984، ساختار سطحی رمانگونۀ آن در هم میشکند و دغدغههای مورد توجه این رماننویس، با فشار از آن بیرون میزند. یکی از دلایل تمایل اورول به مقاله، ماهیت انعطافپذیر آن است. تمام چیزی که یک خواننده انتظار دارد این است که مقالهنویس بداند چه میخواهد بگوید و حرف جذابی برای گفتن داشته باشد، با صدایی که مختص خودش باشد. بعد از اینها ملاکهایی چون موضوع، طول مطلب، ساختار و علت وجود دارد که کاملاً متغیر هستند. اورول در طول عمر کوتاهش متون زیادی نوشت، یک خبرنگار فعال بود و در این مجموعه مقالههایش، نقدهایی از کتاب و فیلم و تئاتر و هنر و سیاست پیدا میکنید. او همچنین در این کتاب از تفسیرهای فرهنگی، نقد ادبی، بحث سیاسی، بخشهایی از زندگی خود و روایتهای شخصیاش صحبت میکند.
باورهای بد (باورهایی که با شواهد در دسترس آشکارا ناسازگاری دارند) رایج هستند. بسیاری از گروههای اقلیتی مثلاً باور دارند که واکسنها خطرناک هستند و تئوریهای توطئۀ عجیب و غریب را میپذیرند. فراگیر شدن باورهای بد شاید از نگاه سیاسی و اجتماعی مهم باشد و مثلاً راه کنشگری کارآمد برای بحران تغییر اقلیم را سد کند. ازاینرو، توضیح اینکه چرا افراد باورهای بد را میپذیرند و اینکه برای وا داشتن آنها به بیشتر پاسخگو شدن به شواهد باید چهکار کرد، رسالتی پراهمیت است.