ر ستایش زنان سرسخت کتابی ست در ستایش زنانی که سرسخت بودن و سرسخت ماندن ویژگی شاخص آنهاست.
کرن کاربو در این کتاب از زنان سرسخت میگوید از انسانهایی که نیازها و علایق خود را میشناسند و هر چند گاهی دیگران را در اولویت قرار میدهند اما برای نیازهای خود اهمیتی معادل نیازهای دیگران قائلاند. این زنان به انتظارات تحمیل شده از سوی فرهنگی که در آن زندگی میکنند واقفاند اما شناخت درست از خویش را در اولویت نسبت به این انتظارات قرار میدهند و پذیرفتهاند که هزینه یک انسان تمام عیار بودن برابر است با رنجاندن دیگران.
بسیاری از زنان این کتاب، زنان و مادرانی فداکار و دوستداشتنی هستند و به همان میزان زنانی بزرگ و مهم.
زنانی مانند ژوزفین بیکر، ریچل مدو، گلوریا استاینم،آنگلا مرکل،آملیا ارهارت،نورا افرون وکری فیشر
نمایشنامۀ تحسینبرانگیز «رادرفورد و پسر» از تجربۀ زیستۀ گیتا ساوربی در یک خانوادۀ کارخانهدار آمده است. سال 1912 وقتی که صدای زنان از صحنه تئاتر انگلیس به ندرت شنیده میشد او توانست تصویری حیرتانگیز از نزاع طبقاتی، جنسیتی و نسلی نشان دهد و در کنار ایبسن و برنارد شاو جایگاه خودش را به دست آورد. «رادرفورد و پسر» نمایشنامهای در سه پرده و مجموعهای است از تقابلهای خانوادگی با پدر خانواده در پسزمینۀ مردسالاری و سرمایهداری. جیمی پورتمن، منتقدِ تئاتر دربارۀ نمایشنامه «رادرفورد و پسر» میگوید: «درامی که گیتا ساوربی نوشته به شکلی انکارناپذیر از دورهای برایمان میگوید که در آن سیستم طبقاتی و تنش بین سرمایهداری و نظام کارگری و البته جایگاه زنان در جامعه مورد بحث است. اما آنچه ما را بیشتر شیفتۀ این اثر میکند قبل از هر چیز بررسی شخصیت است. بررسی این که چگونه استبداد و فرهنگ غالب میتواند وضعیت انسان را بغرنج کند.»
ما در عصر قبیلهگرایی، قطببندی و جدایی شدید افراد و تفرقۀ اجتماعی به سبب دین، عقاید سیاسی، نژاد، قومیت و گاه جنسیت زندگی میکنیم. چرا اینطور شد؟ در همنوایی پروفسور سانستین استدلال میکند که کلید ایجاد معنا در این جهانِ از همگسیخته درک ایدۀ همنوایی است.
این که همنوایی چیست و چگونه کار میکند؟
درک همنوایی، پرده از راز بسیار از مسائل و موضوعاتی که امروز با آن روبهرو هستیم برمیدارد؛ نقش رسانههای اجتماعی، ظهور اخبار جعلی، رشد اقتدارگرایی، عملکرد آزادی بیان، بحث در مورد مهاجرت و مسائلی از این دست.