امید در تاریکی

نویسنده: ربه‌کا سولنیت مترجم: نرگس حسن‌لی

نویسنده در این کتاب امید را تعهد به عمل در دنیایی می‌داند که آینده‌اش نامعلوم و نامشخص است. او با اتکا بر دهه‌ها کنش‌گری خود و مطالعه‌ی گسترده‌ی تاریخ زیست‌محیطی، فرهنگی و سیاسی استدلال می‌کند که بنیادستیزان به پیروزی‌های دوران‌سازی دست‌یافته‌اند که اغلب از قلم افتاده است، که عواقب مثبت اعمال ما را نمی‌توان همیشه فوراً ارزیابی کرد و این که پذیرش عدم‌قطعیت سودمندتر و درست‌تر از خوش‌بینی منفعلانه یا بدبینی و سرخوردگی است.

امید باور به این است که عمل ما اهمیت دارد، هرچند چگونگی و زمان تأثیر آن و کیستی و چیستی تأثیرپذیرنده چیزهایی نیستند که بتوان از پیش دانست. در واقع شاید ما نتوانیم حتی پس از واقعه از این موضوعات آگاه شویم، اما در هر صورت اعمال مهم هستند و تاریخ پر از مردمی است که تأثیرشان پس از مرگ قدرت بیشتری داشت. امید یک در نیست، بلکه این احساس است که شاید جایی دری وجود داشته باشد، راهی برای خروج از مشکلات لحظه‌ی کنونی حتی پیش از آن که آن راه را بیابیم یا دنبال کنیم.

سفر زندگی
فلسفۀزندگی
زیستنِ خردمندانه
روایت

یادداشت ربه‌کا سولنیت درباره انتشار نسخه فارسی کتاب امید در تاریکی

بسیار شادمانم که امید در تاریکی به فارسی ترجمه شده است، زبانی که هرگز به آن سخن نخواهم گفت، پس کتاب من از آن جایی که خود من می‌توانم برای دیدار شما پیش بروم فراتر رفته است

از این که نوشته‌های من درباره‌ی امید در ایران خوانندگانی پیدا کرده و بازتاب یافته تحت تاثیر قرار گرفته‌ام و هیجان‌زده‌ام و برای شما و تمام افراد حاضر در کنفرانس‌تان گرم‌ترین درودها و بهترین آرزوها را می‌فرستم. از نظر من یکی از زیباترین چیزها درباره‌ی کتاب همین زیست طولانی و مهاجرت‌شان به مکان‌هایی ناآشنا برای نویسنده است، آن طور که مولانای رومی در کالیفرنیا و هنری دیوید ثورو در هند خوانده می‌شود و استراتژی‌های غیرخشونت‌آمیز مارتین لوتر کینگ در سال ۲۰۱۱ در بهار عربی پژواک می‌یابد، این که چطور یک کتاب در اذهان خوانندگانش زنده می‌شود، در حقیقت شبیه به یک قطعه موسیقی که هم‌چنان که خواننده در طول صفحات کتاب سفر می‌کند در تخیلش نواخته می‌شود.

و بسیار شادمانم که امید در تاریکی به فارسی ترجمه شده است، زبانی که هرگز به آن سخن نخواهم گفت، پس کتاب من از آن جایی که خود من می‌توانم برای دیدار شما پیش بروم فراتر رفته است…

گمان می‌کنم همه‌ی شما در این چند دهه‌ی اخیر متخصصان امید شده باشید، امید، نه خوش‌بینی به این صورت که فارغ از هر آن چه که ما انجام بدهیم اوضاع بر وفق مراد خواهد شد، و نه آن بدبینی که به همین قیاس فرض می‌گیرد همه چیز وحشتناک است، چرا که هر دوی این‌ها باعث می‌شوند ما دست به هیچ کاری نزنیم. اما امید نوعی ایمان به رازآلودی زندگی است، این دانش که آینده غیرقابل‌پیشبینی است و کاری که ما انجام می‌دهیم اهمیت دارد و شاید به اشکالی اهمیت پیدا کند که هنگام عمل کردن نتوانیم از آن آگاه باشیم. امیدی که به شب مخملی آینده با آن دانشی می‌نگرد که از نگریستن به روزِ روشنِ گذشته به دست آمده است؛ امیدی که می‌داند آینده شبیه زمان حال نخواهد بود، و آن چیزی که غیرقابل‌تغییر به نظر می‌رسد –اتحاد جماهیر شوروی، جایگاه زنان، درک ما از طبیعت- شاید ترک بردارد و به شیوه‌های غیرمترقبه‌ای دگرگون شود و استحاله یابد.

رزا پارکس، از سازمان‌دهندگان جنبش حقوق مدنی سیاه و فمینیست، نمی‌توانست حدس بزند که سرمشق شجاعانه‌اش الهام‌بخش یک دختر سفیدپوست پانزده ساله در سوئد خواهد شد تا چنان قدرتمند از بحران آب‌وهوا در سال ۲۰۱۸ سخن بگوید و گرتا تونبرگ هم به نوبه‌ی خود الهام‌بخش جوانان سراسر جهان خواهد بود تا به فعالان محیط زیست بدل شوند، درست همان طور که هنری دیوید ثورو که با عصر پیشینِ نژادپرستی امریکایی مبارزه می‌کرد از اهمیت کارش برای هم‌قطاران رزا پارکس در جنبش حقوق مدنی یک قرن پس از مرگ خودش تصوری نداشت. پارتنر من به این نقل‌قول از میشل فوکو علاقمند است: «مردم می‌دانند دارند چه کار می‌کنند؛ بیشتر اوقات می‌دانند آن کاری را که دارند می‌کنند به چه دلیل انجام می‌دهند؛ اما یک چیز را نمی‌دانند، این که خود آن کاری که می‌کنند چه کاری انجام می‌دهد.» سفر کتاب من و این حقیقت که ما در تماسیم نسخه‌ی کوچکی از همین حقیقت است.

با امید به آینده‌ی شما و ما که در این سیاره جدا از هم نیستیم، سیاره‌ای که زیباترین و هولناک‌ترین درسش برای ما این است که چیزها چطور با هم پیوند می‌یابند.

ربه‌کا/سان‌فرانسیسکو

ربه‌کا سولنیت

ربه‌کا سولنیت نویسنده، مورخ و کنش‌گر، هجده کتاب درباره‌ی محیط زیست، مناظر، اجتماع، هنر، سیاست، امید و حافظه نوشته است، از جمله کتاب‌های این حوالی دوردست؛ راهنمای میدانی برای گم شدن؛ سفردوستی؛ تاریخچه‌ی راه رفتن؛ و رود سایه‌ها: ادویرد مایبریج و غرب وحشی تکنولوژیک (که به خاطرش جایزه‌ی گوگنهایم، جایزه‌ی حلقه‌ی منتقدان کتاب ملی در حوزه‌ی نقد و جایزه‌ی ادبی لنان را دریافت کرد). او که از کودکستان تا تحصیلات عالیه را در نظام آموزشی عمومی کالیفرنیا گذرانده، سرمقاله‌نویس همکار هارپرز و نویسنده‌ی همکار گاردین است.

[pustaka_products columns="3" show_product="all" orderby="date" order="ASC" _id="419278" limit="3" product_type="all" product_category="%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1:زندگی بهتر"]